زبانشناسی فارسی، دانشِ بررسیِ ساختار، تاریخ و کاربردهای زبانِ فارسی است. این دانش، سرهگرایی (پالایشِ زبان از وامواژهها) را در دو شاخهی متمایز میکاود:
۱. سرهگرایی ادبی:
هدفش زندهسازیِ واژههای کهن و خلقِ ترکیبهای شاعرانه است (مانندِ کارهای فردوسی یا احیاگرانِ دورهی پهلوی). بر زیباییِ ادبی و هویتسازیِ فرهنگی تکیه دارد، هرچند گاه به دشوارخوانی میانجامد.
۲. سرهگرایی دانشی:
رویکردی مدرن و کاربردیست که در حوزههای علمی/فنی (مانندِ رایانش) کاربرد دارد. هدفش ساختِ واژههای دقیقِ پارسی برای پدیدههای نو است (مثلِ “رایانشِ ابری” بهجای “Cloud Computing”). بر کاربردیبودن، شفافیت و سهولتِ انتقالِ مفهوم تمرکز میکند.
برآیندِ کلان:
سرهگراییِ ادبی، گنجینهی زبان را پاس میدارد و سرهگراییِ دانشی، فارسی را برای جهانِ نو کارامد نگه میدارد. هر دو به شرط پرهیز از افراط در پویاییِ فارسی سهمی بایسته دارند.